۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

تفكر انتقادي - بخش نهم

9. وقتي قضايا خيلي اندك‌اند هيچ نتيجه‌اي نمي‌توان گرفت.

رفيق و همراه جمله‌ي «ممکن است که من بر خطا باشم» اين جمله است: «نمي‌دانم». زماني كه استدلال محكمي داريد كه قضاياي خدشه‌ناپذیری از آن حمايت مي‌كنند با اعتماد به نفس صحبت كنيد. در ديگر مواقع، ابايي نداشته باشيد از گفتن اين جمله كه «نمی‌دانم.»

چه زماني می‌گوییم که قضايا بسيار اندك‌اند؟ به بيان ديگر، ملاك كفايت يا ناكافي بودن قضاياي مقدماتي چيست؟ پاسخ اين است كه «بستگي دارد.» میزان اهميت نتيجه، احتمال به دست آوردن قضايايي ديگر قبل از اتخاذ هر نوع تصميم، و حتي حضور داده‌هاي يقيني‌تر مي‌تواند باعث شود كه شما حکم دادن را به تعويق بيندازيد.

من باب مثال، بد نيست به مثال احضاركننده‌ي روح برگرديم. او بعد از اينكه توانايي‌اش را براي ديدن ارواح و جنیان توضيح مي‌دهد از شما مي‌پرسد كه آيا شما به وجود ارواح اعتقاد داريد؟ فرض كنيم كه دانسته‌هاي شما درباره‌ي ارواح بسيار اندك‌اند و صرفا محدود مي‌شوند به چيزهايي كه در فيلم‌هاي سينمايي ديده‌ايد. پس قضايايي كه شما بايد با آنها كار كنيد اينهايند: چند تايي داستان، به اضافه‌ي ادعاي تحقيق‌ناپذير كسي مبنی بر اینکه مي‌تواند ارواح را ببيند. راستش را بخواهید هيچ كدامشان قضيه به حساب نمي‌آيند، پس مي‌توان گفت كه هيچ قضيه‌اي نداريد. اين جا قطعا همان جايي است كه مي‌توانيد بگوييد داده‌ها بسيار اندك‌اند.